30 سال پس از به قدرت رسيدن حكومتي با نام غلط انداز جمهوري اسلامي ايران، و در زير نظر معتقدترين دولت شيعي تاريخ ايران زمين _دولتي كه خود را مستقيماً وابسته به افسانهاي به نام امام زمان (همان منجي موهوم بشريت) ميداند و ميخواند_ نابسامانيهاي (بخوانيد جنون) جنسي، تزلزل نظام اخلاقي، فروپاشي بنيان خانواده، و بيارزشي هويت انساني، در بدترين و فاجعهبارترين شرايط خود قرار گرفته است. حكومتي كه با شعار آزادي آمد، حكومتي كه قرار بود نه تنها دنياي شهروندان كه حتي آخرتشان را هم مرفه بسازد، روز به روز مردم اين كشور را به لبه پرتگاه سقوط نزديك و نزديكتر كرد. سياستهاي نادرست و ناكارآمد نظام برآمده از اسلام _كه ناشي از ضعف شديد فكري همان مكتب ِ پايه خود ميباشد_ امروز شرايط را به جايي رسانده كه از صدر تا ذيل كشور، از مسئولان بلند پايه و تراز بالاي نظام تا محرومترين اقشار جامعه همه در اين فساد روزافزون گرفتار شدهاند.
در شرايطي قرار گرفتهايم كه روزي نيست خبري مبني بر فساد اخلاقي يكي از مسئولين نظام، طلاق يكي از اطرافيان، رابطه جنسي خارج از زندگي زناشويي زن يا مردي ديگر، عدم پايبندي به تعهد اخلاقي دوستي نسبت به شريكش، تعدد شركاي جنسي چه در مردان و چه در زنان و … به صورت مستقيم و از اول شخصي به گوشمان نرسد.روزي نيست كه تعداد اتومبيلهايي كه براي شكار دختران در كنار خيابان ترمز ميزنند را بيشتر از روز قبل نبينيم. و روزي نيست كه متعجبتر از روز قبل نسبت به وضعيت سن و ظاهر سرنشينان اين اتوموبيلها نشويم.
نكته جالب و قابل تامل البته اين است كه چنين مسائلي امروز در زندگي هر طيفي از جامعه و متعلق به هر الگوي فكري/عقيدتي/اقتصادي/اجتماعي در حال رخ دادن است. ديگر نميتوان گفت كه فلان خانواده مومن است و يا فرهنگي است و يا … و از اين اتفاقات بري است*. جالبتر اينكه مسولان با اينكه به ابعاد بحران اضمحلال اخلاقي جامعه پي بردهاند، اما همچنان طبق همان حرف بنيانگذار نظامشان كه ايران را براي اسلام ميخواهند، نه تنها به فكر انجام تلاشي براي رفع اين معضلات نيستند بلكه بازهم با روشهاي قلدرمآبانهي حكومتهاي ارعاب، در ادامه سياستهاي جداسازي جنسيتي قبلي خود كه در حقيقت مهمترين عامل ايجاد شرايط امروز است، قدم بر ميدارند. در مقابل و براي رفع اين معضل تلاش بسيار زيادي در حال تحقق است كه به قول ايرج ميرزا « ناموس به باد رفته را با يک دو سه مشت گل بخرند و به اين شكل شرع نبی را از خطر برهانند و طلاب علوم پيش خالق و خلق روسفيد شوند».
تلاشي كه از آن صحبت ميكنم تلاش عوامل و دستاندركاران و منفعتداران حكومت اسلام در ايران براي ترويج امري است كه آنرا حلال تمامي مشكلات ميخوانند (و البته فكر نميكنم اينطور بدانند). تلاشي روز افزون در جهت ترويج صيغه، متعه يا همان اسم باكلاسش ازدواج موقت در حال انجام است. اين حركت به خصوص براي آنهايي كه اتفاقات وبلاگستان فارسي و همينطور سايتهاي شبكههاي اجتماعي social networking همچون بالاترين را زير نظر دارند بسيار محسوس است**.
در حال حاظر هر مسالهاي كه حتي ارتباطي غير مستقيم با مساله ارتباطات جنسي داشته باشد در اين سايتها توسط كساني كه خود را طلبه و محقق و عاشق اسلام ميخوانند به طرزي عجيب به مساله صيغه گره ميخورد. حالا اين مساله ميخواهد داستان پدر روانپريش و ديوانهي اتريشي باشد، داستان سردار زارعي باشد، كثافتكاري دكتر مددي باشد، آمارايدز باشد، آمار طلاق باشد، مساله سقط جنين باشد، دوربين مخفيهاي سردار رادان و طرحهاي بيمارگونهي به اصطلاح تامين امنيت اجتماعي او باشد يا هر چه ديگر باشد، اين افراد انگار منتظر فرصتي براي بروز عقده فروخورده خود هستند كه سريعاً از راه حلهاي مترقي !! اسلام براي چارچوب جنسي اجتماع سخن ميگويند و همه را از خليفه دوم مسلمانان سني مسلك، تا روشنفكران جامعه و مونوگامي غربي و .. را مقصر در شرايط امروز جامعه ايران مينامند.
اما واقعاً كاركرد مسالهاي به نام صيغه فارغ از اينكه سنت نبي اسلام باشد يا نباشد، مستحب و تمجيد شده باشد يا نباشد، در معراج محمد عبدالله زنان صيغه شونده بشارت شده باشند يا نشده باشند، روايت متعددي از ثواب اين عمل و در زنده نگه داشتن سيره محمد در كلام صادق امام ششم شيعيان و بقيه به اصطلاح معصومين تشيع نقل شده باشد با نشده باشد، چيست؟ رواج و گسترش اين امر چه منفعتي براي جامعه ايجاد ميكند؟
اصرار اين آقايون در اينكه چه اشكالي دارد كه حالا اين رابطه جنسي موجود بين دو نفر شرعي و قانوني باشد (آنهم تنها با گفتن چند جملهي كوتاه!!) در پس پرده چه داستاني دارد؟ آيا قرار است گفتن اين چند كلمه آن تغيير عمده را باعث شود؟ اگر مساله شرع را از امر صيغه حذف كنيم چه تفاوتي بين صيغه و رابطه آزاد جنسي وجود دارد؟ از نگاه كساني كه منتقد ترويج چنين امري هستند، هيچ تفاوتي بين اين دو وجود ندارد كه بماند، حتي ما منتقدان، صيغه را به دليل مطرح شدن موضوعي به نام صداق يا همان مهر، در حقيقت برابر با يك نوع فاحشگي ميدانيم كه به صفت اسلامي مقيد شده است: فاحشگي اسلامي
اما گل سر سبد و كليد دفاع مروجان صيغه در جواب منتقدان در يك كلمه خلاصه ميشود. عده، اين افراد كه البته سالهاست كه اكثريت جامعه ايران هم به نيت خيرشان و هم به درك و توانايي فكري شان به شدت شك دارند، در پاسخ به تمامي انتقادات بر موضوعي به نام عده انگشت ميگذارند. آنها ميگويند كه ناميدن صيغه به عنوان فاحشگي اسلامي نادرست است چرا كه به دليل عدهاي كه بايد زن صيغه شده پس از پايان زمان معين شده نگهدارد (حداقل 45 روز) پس او نميتواند فاحشگي كند چرا كه به ازاي هر رابطهاي كه ممكن است تنها يك روز يا يك ساعت باشد، 45 روز از كار خواهد افتاد. اما اين افراد به طرزي سادهانگارانه عامداً بر اين موضوع چشم ميبندد كه اصلاً كسي كه قرار است شمارش اين روزها را داشته باشد مگر غير از خود زن است. در احكام صيغه آمده است كه :
اگر زن بگويد من در ايام عده نيستم، در صورتي كه متهم به دروغگويي و يا فحشاء نباشد مي توان حرف او را قبول نمود و با او ازدواج موقت يا دائم نمود.
آيا قرار است به سينهي زنان صيغه شونده برگهي سلامت اخلاقي نصب كنند تا كسي كه متقاضي صيغه است متوجه باشد كه آنها متهم به دروغگويي و فحشا هستند يا نه ؟؟!! يعني مجدداً همه چيز به ميزان تعهد افراد باز خواهد گشت كه بلافاصله پس از پايان يك دوره صيغه به صيغهي فردي ديگر در نيايند، همان چيزي كه اگر وجود ميداشت اصولاً لزومي به مطرح كردن اين راهحل عقبافتاده اسلاميون وجود نداشت.
نميخواهم به اين موضوع بيش از اين مختصر بپردازم چرا كه همه چيز گفته شده و انتقادها و پاسخها ديگر به شكل كليشه درآمدهاند، البته به شخصه در اين مورد شكي ندارم كه اين كار، شغلي بسيار مناسبتر و برازندهتر از مناصب حكومتي براي طلاب علوم ديني هست. كاملاً اعتقاد دارم كه آقايون علما و روحانيون اسلام به جاي سردمداران سياسي كشور، پااندازهاي بسيار بسيار بهتري ميتوانستند باشند. اما در اين امر صيغه هر چه هست بازهم منافع اين افراد نهفته است. يك منفعت مورد نظر اينست كه وابستگان حكومت سر خود را در روابط جنسي خارج از محدوده نظارت و كنترلشان فرو كنند و در نتيجه قدرت خود را با نيازمند كردن جامعه به خودشان تثبيت كنند. تصور بكيند شمايي كه كوچكترين اعتقادي به اين روحانيون فريبكار نداريد براي جلوگيري از مشكلاتي كه امثال سردار رادان با طرحهايش ميتواند برايتان ايجاد كند، به يكي از همين روحانيمسلكان مراجعه كنيد تا به رابطه عاطفي شما با دوست دختر يا دوستپسرتان جنبه قانوني بدهد. منفعت ديگر مساله ارائه آمارهايي در جهت تائيد اعمال حكومت است (اارائه آمارهاي فريبكارانه در حكومتهاي تماميتخواه، همواره يكي از راهكارهاي گريز از مشكلات و فرافكني آنها است): اينكه ما توانستهايم روابط نا مشروع در سطح كشور را با استفاده از روشهاي مترقي اسلام !! به حداقل برسانيم – در حاليكه كار انجام شده تنها يك تغيير نام بوده است- و بعد هم استفاده از اين آمار كذب براي سياست تخريب غرب و تفكر غربي استفاده ببريم و بعد هم بيماران روانپريش و نارسيست ديگري پيدا شوند كه براي معضلات غرب نسخه بپيچند و از تمايل عجيب و غريب غربيان به صيغه، داد سخن سر دهند.
بازهم تاكيد ميكنم كه رواج اين موضوع توسط حكومت، نه تنها هيچ مشكلي از ما مردمان حل نخواهد كرد بلكه بازهم به مشكلات عديدهمان خواهد افزود و در نهايت شايد 10 سال بعد از همهگير كردن اين موضوع، آنگاه متوجه شويم كه اين روش هم همانند چيزي كه 20 سال قبل ترويج ميكردند (افزايش جمعيت) جز گرفتاري و مشكلات براي جامعه ايران و البته خود حضرات چيزي در بر نداشته است.
در انتها توجه شما را به همان شعر مورد اشاره از ايرج ميرزا به نام «تصوير زن» جلب ميكنم كه بهتر از هر سخني ماهيت تلاش اين آقايون را هويدا ميكند:
تصوير زن
در سردر کاروانسرايی
تصوير زني به گچ کشيدند
ارباب عمايم اين خبر را
از مخبر صادقی شنيدند
گفتند که وا شريعتا خلق
روی زن بی نقاب ديدند
آسيمه سر از درون مسجد
تا سردر آن سرا دويدند
ايمان و امان به سرعت برق
می رفت که مؤمنين رسيدند
اين آب آورد آن يکی خاک
يک پيچه ز گل بر او بريدند
ناموس به باد رفته ای را
با يک دو سه مشت گل خريدند
چون شرع نبی از اين خطر جست
رفتند و به خانه آرميدند
غفلت شده بود و خلق وحشی
چون شير درنده می جهيدند
بی پيچه زن گشاده رو را
پاچين عفاف می دريدند
لب های قشنگ خوشگلش را
مانند نبات می کيدند
بالجمله تمام مردم شهر
در بحر گناه می تپيدند
درهای بهشت بسته می شد
مردم همه می جهنميدند
می گشت قيامت آشکارا
يکباره به صور می دميدند
طير از وکرات و وحش از جحر
انجم ز سپهر می رميدند
اين است که پيش خالق و خلق
طلاب علوم روسفيدند
با اين علما هنوز مردم
از رونق ملک نااميدند
____________________________________________________________________________
*متاسفانه در چنين زمينههاي نه تنها آماري وجود ندارد بلكه اصولاً تحت لواي اين ساختار سياسي حتي امكان برگزاري چنين آمارگيريهايي موجود نيست. هرانچه گفته ميشود و تحليل و بررسي ميشود از ديدهها و تجربيات شخصي افراد نشات ميگيرد.
**ظرف چند ماه اخير هر اتفاقي كه قرار است در جامعه بيافتد از حدود يك ماه زودتر زمزمههايش را در اين سايتها ميبينيم، به عنوان مثال افزايش غير طبيعي،غير قابل توجيه و قابل توجه لينكها و كاربران بهايي ستيز در اين سايتها و ارتباط دادن هر مسالهاي كه اتفاق ميافتد به بهائيان توسط اين افراد، يك ماه بعد به دستگيري سران بهائيان در شيراز منتهي ميشود.