در دنياى امروز ورود و حضور به صحنهى مناسبات سياسى را به درستى مىتوان با بازى شطرنج قياس كرد. براي كسب پيروزى در اين صحنه همانند بازى شطرنج لازم است توانايىهاى ذهنى، روانشناختى، عملى و … مختلفى را كسب كرد. يك سياستمدار توانا دقيقاً همانند يك شطرنجباز ماهر بايد توانايى طرح استراتژى، پياده سازى استراتژى، تعيين سياستهاى خرد و كلان، سرعت عمل، آيندهنگرى، قدرت خواندن بازى حريف، تعيين و تشخيص به هنگام احتمالات ِ پيشرو، قابليت انعطاف و تطبيقپذيرى سريع در هنگام وقوع حوادث پيشبينى نشده و …را داشته باشد.
با توجه به همين مقدمه در كشور ما و در آستانه انتخابات مجلس هشتم، عدهاى از تحليلگران سياسى به تشويق و ترغيب شهروندان مشغولند تا آنها را براي انتخاب شطرنجبازانى كه قرار است سرنوشت همان شهروندان را در دست بگيرند به ميدان بفرستند، اكثر تحليلها بر اين پايه است كه: شطرنجبازان مورد نظر اين تحليلگران (طيف اصلاح طلبان) داراى توانايىهاى بالقوه بيشترى نسبت به حريف خود (طيف اصولگرايان) هستند، البته دليل اين ادعا نه عملكرد قابل دفاع و مثبت آنها بلكه قياس عملكرد آنها با عملكرد رقيبى است كه در چند سال اخير قدرت را در دست داشته است. در واقع نقاط ضعف اصولگرايان كه البته ريشه در ماجراجويىهاى بين الملى اين گروه دارد، تبديل به نقاط قوتى براي گروه مقابل گرديده است. در كنار اين موضوع سياستهاى نادرست اقتصادى در اين چند سال كه البته منتج از سياستهاي سياسى آنها بوده، تبديل به مركز تبليغات اصلاحطلبان حكومتى گرديده است.
اما چيزى كه در تحليلهاى اين تحليلگران و مفسران سياسى حتي اگر فرض را به درستى توانمندتر بودن اصلاحطلبان بگذاريم (فرضى كه من شخصاً آنرا درست نميدانم) جايش خاليست، توجه به يك نكتهى بسيار واضح و روشن است. نكتهاى كه تعاملات سياسى در كشور ما را مشابه شطرنج ميكند ولى شطرنج از نوع بررهاى آن. در شطرنج بررهاى شما حتى اگر تمام توانايىهاى مورد نياز براي تبديل شدن به يك نابغهى شطرنج را داشته باشيد، و اگر به بهترين شكل ممكن بازى خود را انجام دهيد بازهم بازنده خواهيد بود، چرا كه هر لحظه ممكن است كه كفش حريف را در ميان صفحه شطرنج خود ببينيد و در صورت اعتراض همان كفش را بر سر و صورت خود. در بازى شطرنج بررهاى حتى اگر پيروزى به دست آورى، واضح است كه اين پيروزى به دليل عدم استفاده حريف از كفش خود بوده است كه به احتمال فراون اين عدم استفاده از كفش منافعى براي او بوجود ميآورده است. ممكن است كسانى راهكار استفاده از كفش را پيشنهاد كنند، در آنصورت بايد گفت كه براى اينكار شما احتياج به لوازمى دارى، كه مهمترين آنها همان كفش است، و در مرحله دوم بايد توانايى بالابردن كفشي كه وزنى چند ده برابر مهرههاى شطرنج دارد را داشته باشى، دو موردى كه هر دو، با نگاه به سابقه و عملكرد تا به امروز اصلاحطلبان، من آنها را فاقد آن ميدانم.
نكته جالب در اينگونه تحليلها اين است كه شهروندان را به حمايت از گروهى ترغيب مىكند كه وقتى تمام مهرههاى خود را در ميدان شطرنج داشتند و حتي با رساندن سربازان خود به انتهاى صفحه شطرنج تعداد مهرهى بيشترى نسبت به حريف خود دارا بودند، بازهم نتوانستند كه در مقابل تاكتيك بررهاى كفش مقاومتى از خود نشان دهند. حال تصور كنيد كه اين گروه تنها با تعدادى پياده ميخواهد وارد كارزار سياست درهم ريخته كشور ما شود.
به هر حال ترغيب شهروندان به شركت در انتخابات و حمابت از طيف اصلاحطلبان تنها ترغيب به شركت در بازى شطرنج بررهاى است كه نهايتاً به نفع شطرنجباز كفش به دست تمام خواهد شد و تماشاچيان اين بازي را مجدداً پس از ديدن چندين دور ديگر بازى و حرص خوردن با هر حركت نادرست شطرنجبازشان، و آهي از نهاد دل بركشيدن كه «اى واى، بازهم كفش بر صفحهى شطرنج فرود آمد.» نااميد خواهد كرد. نمىدانم در حين تماشاى سريال برره هرگز اين سوال برايتان پيش آمده كه چرا كيانوش (كه لابد هيچى هم نوفهمه) حاضر مىشود در اين بازى شطرنج بررهاى كه بارها پايانش را ديده است مجدداً شركت كند؟ نمىدانم شايد پاسخ همان جملهى درون پرانتز باشد.
Posts Tagged ‘برره’
مناسبات سياسی و شطرنج بررهای
Posted in Politics, tagged انتخابات, اصلاحطلبان, برره, سياست, شطرنج on مارس 10, 2008| 18 Comments »
Advertisements